این فساد است که جمهوری اسلامی را تهدید میکند
پروانه سلحشوری سومین نطق سالیانه خود را که دیروز در صفحه توئیترش از ان به عنوان آخرین نطقش در مجلس یاد کرد با اشاره به وضعیت مردم روستای چنار محمودی شروع کرد و از مسوولان خواست تا به گونهای عمل کنند تا التیامی بر درد آنها باشند و نه نمک بر زخم آنها.
او صحبتهایش را با این حدیث از امام علی (ع) که میفرمایند به خدا قسم اگر تمام اسمانها و زمین را به من بدهند تا به ستم پوسته گندمی را از دهان مورچهای بگیرم چنین نخواهم کرد» آغاز کرد و در ادامه گفت: هرچند بیش از ۱۰۰ سال است مسوولانی با شعار مقابله با فساد بر سر کار میآیند و دست اخر حاصلی نداشته است اما به نظر میرسد اکنون حرکت خجستهای از سوی نظام و قوه قضائیه شروع شده است و وظیفه ماست که به دور از بدبینی از آن استقبال کنیم اما هئوشیار باشیم که تکرار روند گدشته نباشد. لازمه هشیاری این است که بدانیم فساد فقط اقتصادی نیست بلکه فساد اقتصادی خودش معلول شرایط است و نادیده گرفتن سرچشمههای فساد اقتصادی خودش بزرگترین فساد است.
آزادی بیان یعنی اینکه کسی کتاب بنویسد و بگوید سیستم جمهوری اسلامی را قبول ندارم
او با بیان اینکه فساد ی یعنی فقدان فرصتهای برابر ی، حقوقی، فرهنگی و اقتصادی برای آحاد شهروندان گفت: اینکه عرصههای فرهنگی بر مردم تنگ شود و انها را مخاطب رسانههای برون مرزی کند آیا فساد نیست؟ اینکه ن از برخی حقوق خود محروم باشد آیا جلوه دیگری از فساد نیست؟ اینکه مردم نتوانند طبق اصل ۲۷ قانون اساسی تجمع اعتراضی داشته باشند و بعضا با تهدید و بازداشت مواجه شوند آیا فساد نیست؟ اینکه بعضی از مطبوعات و رسانهها و نمایندگان مجلس آزادی بیان نقد مسوولان و نهادها را خط قرمزهای فراتر از قانون تعیین کند فساد نیست؟
او در ادامه گفت: دستکم ایا این پرسشها نباید ازادانه مورد بحث قرار بگیرند و به آنها پاسخ داده شود؟ عدم برگزاری دادگاه برای بعضی از متهمان و محصوران را چگونه میتوان تعبیر کرد؟ چرا باید هر نقدی را مشروط به این کنیم که باید حتما از نگاه ما درست و سازنده باشد.
سلحشوری همچنین گفت: شهید بهشتی در جریان تصویب اصل۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی، نظریه کمیسیون مربوطه را که توسط شهید باهنر بیان شد به رأی گذاشت که "آزادی بیان یعنی اینکه کسی کتاب بنویسد و بگوید سیستم جمهوری اسلامی را قبول ندارم" (منبع: مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی. ج۱ صفحات۶۵۰ تا ۶۵۹) و این نظریه شهید باهنر و شهید بهشتی رأی آورد. این رویکرد واضعان و بنیانگذاران قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی، رویکرد واقعی ضد فساد بود.
این عضو فراکسیون امید در ادامه گفت: قوه قضاییه نمود عدالت در هر کشور است و باید پرچمدار مبارزه با فساد باشد. طبق اصل۱۵۶ قانون اساسی وظیفه این قوه نیز پشتیبانی ازحقوق فردی و اجتماعی، تحقق عدالت و پیشگیری از جرم است. در این زمینه چه شده است؟ آیا میدانید لازمه تحقق وظیفه پیشگیری، التزام به همان قرائت شهید باهنر و شهید بهشتی درباره آزادیهای مدنی است؟
او افزود: اینکه علیرغم پیوستن ایران به منشور حقوق بشر (اعلامیه و میثاقین) و نیز کنوانسیون حقوق کودک و همچنین تجویز ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی برای اینکه بتوان جلوی اعدامهای زیر ۱۸ سال را گرفت و بر مبنای دیدگاه علامه طباطبایی در کتاب عظیم المیزان درباره اینکه سن رشد ۱۸سال است اما متاسفانه با صدور و اجرای این احکام، هزینههای عظیمی به نظام جمهوری اسلامی تحمیل میشود آیا نمیتواند نوع دیگری ازفساد باشد؟
سلحشوری در بخشی از نطق میان دستوی خود با بیان اینکه احکام سنگین زندان درباره فعالان مدنی و ی بگونهای صادر شود که رئیس محترم قوه هم دستور بازنگری در آنها را بدهد اما نتوان این ارا و شعبات صادر کننده را به چالش کشید آیا خودش نوعی فساد نیست؟ گفت: مبارزه واقعی با فساد نیازمند فهم عمیقی از ان و از همه ابعاد پیدا و پنهان آن است و هیچ دشمنی برای نظام برآمده از خون هزاران شهید بالاتر از فساد نیست. دشمنی نه امریکا و نه هر دشمن بیرونی دیگری نمیتواند تهدید به نظاممان باشد بلکه این فساد است که جمهوری اسلامی را تهدید میکند و دشمنان بیرونی با بهره گیری از همین زمینههای درونی میتوانند نظام را به مخاطرهاندازند.
او ادامه داد: رویکرد مغفول مانده بنیانگذاران نظام و شهید بهشتی و باهنر که میتوانست ضامن سلامت و امنیت نظام باشد در دین ریشه دارد و برگرفته از آیین حکمرانی امام علی (ع) در نامه بینظیر ایشان به مالک اشتر است که میفرمایند: من از رسول خدا (ص) بارها شنیدم که میفرمود: ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بیاضطراب بازنستاند، رستگار نخواهد شد. پس درشتی و سخنان تند وترشرویی ارباب رجوع را بر خود هموار و تحمل کن، و تنگخویی و خودبزرگبینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را بر روی تو بگشاید.» در نامه امام علی به مالک اشتر به صراحت آمده است که مردم باید چنان امنیتی داشته باشند که بدون لکنت زبان حرف بزنند.
این نماینده مردم تهران افزود: اگر من نماینده و آن رومه نگار و استاد دانشگاه و کارگر و معلم و دانشجو و دیگران نتوانیم با صراحت، آنچه وظیفه خود میدانیم بیان کنیم، شعار مبارزه بافساد فریبی بیش نخواهد بود. باور مردم و اعتماد به مسئولان، در گرو مبارزه با ابعاد و اشکال گوناگون فسادی است که در حال از بین بردن اعتماد مردم است.
پاسخ سلحشوری به منتقدان
سلحشوری در پاسخ به انتقاداتی که نسبت به او مطرح میشود به این چند بیت اشاره کرد:
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
محکمتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر یکی و انهم چون من کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود
منبع
ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ،
ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ،
ﺑﺎ ﻬﺮ ﻫﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
ﻣ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ .
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺸﺖ ﺷﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎ
ﺍﺴﺘﺎﺩﻩ
ﺩﺭ ﺬﺭﻫﺎ،
ﺭﻭﺩﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﺍﻭﻓﺘﺎﺩﻩ .
ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﺮﻡ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﻨﺠﺸ ﺮ ﻮ،
ﺑﺎﺯ ﻫﺮ ﺩﻡ
ﻣ ﺮﻧﺪ، ﺍﻦ ﺳﻮ ﻭ ﺁﻥ ﺳﻮ
ﻣ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮ ﺷﺸﻪ ﻭ ﺩﺭ
ﻣﺸﺖ ﻭ ﺳﻠ،
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺮ
ﻧﺴﺖ ﻧﻠ .
ﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ :
ﺮﺩﺵ ﺭﻭﺯ ﺩﺮﻦ؛
ﺧﻮﺏ ﻭ ﺷﺮﻦ
ﺗﻮ ﺟﻨﻞ ﻫﺎ ﻼﻥ .
ﻮﺩ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ
ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﺮﻡ
ﻧﺮﻡ ﻭ ﻧﺎﺯ
ﺴﺖ ﻭ ﺎﺑ
ﺍﺯ ﺮﻧﺪﻩ،
ﺍﺯ ﺧﺰﻧﺪﻩ،
ﺍﺯ ﺮﻧﺪﻩ،
ﺑﻮﺩ ﺟﻨﻞ ﺮﻡ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ .
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑ، ﻮ ﺩﺭﺎ
ﺩﻭ ﺍﺑﺮ، ﺍﻨﺠﺎ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ
ﻮﻥ ﺩﻝ ﻣﻦ،
ﺭﻭﺯ ﺭﻭﺷﻦ .
ﺑﻮ ﺟﻨﻞ،
ﺗﺎﺯﻩ ﻭ ﺗﺮ
ﻫﻤﻮ ﻣ ﻣﺴﺘ ﺩﻫﻨﺪﻩ .
ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻣﺰﺩ ﺮ،
ﻫﺮ ﺠﺎ ﺯﺒﺎ ﺮﻧﺪﻩ .
ﺑﺮﻪ ﻫﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺁﺑ؛
ﺑﺮ ﻭ ﻞ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﺎﻥ،
ﺘﺮ ﻧﻠﻮﻓﺮ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ؛
ﺁﻓﺘﺎﺑ .
ﺳﻨ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺟﺴﺘﻪ،
ﺍﺯ ﺧﺰﻩ ﻮﺷﺪﻩ ﺗﻦ ﺭﺍ؛
ﺑﺲ ﻭﺯﻍ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ،
ﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻏﻮﻏﺎ .
ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،
ﺑﺎ ﺩﻭ ﺻﺪ ﺯﺒﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ؛
ﺯﺮ ﺎﻫﺎ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ
ﺮﺥ ﻣﺰﺩ، ﺮﺥ ﻣﺰﺩ، ﻫﻤﻮ ﻣﺴﺘﺎﻥ .
ﺸﻤﻪ ﻫﺎ ﻮﻥ ﺷﺸﻪ ﻫﺎ ﺁﻓﺘﺎﺑ،
ﻧﺮﻡ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﻟﺮﺯﻩ؛
ﺗﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﻨ ﺭﺰﻩ،
ﺳﺮﺥ ﻭ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺯﺭﺩ ﻭ ﺁﺑ .
ﺑﺎ ﺩﻭ ﺎ ﻮﺩﺎﻧﻪ
ﻣ ﺩﻭﺪﻡ ﻫﻤﻮ ﺁﻫﻮ،
ﻣ ﺮﺪﻡ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺟﻮ،
ﺩﻭﺭ ﻣﺸﺘﻢ ﺯ ﺧﺎﻧﻪ .
ﻣ ﺸﺎﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺎﻦ،
ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎ ﺑﺪ ﻣﺸ
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻣ ﺸﺖ ﺭﻧﻦ،
ﺍﺯ ﺗﻤﺸ ﺳﺮﺥ ﻭ ﻣﺸ .
ﻣ ﺷﻨﺪﻢ ﺍﺯ ﺮﻧﺪﻩ،
ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﻧﻬﺎﻧ،
ﺍﺯ ﻟﺐ ﺑﺎﺩ ﻭﺯﻧﺪﻩ،
ﺭﺍﺯﻫﺎ ﺯﻧﺪﺎﻧ
ﻫﺮ ﻪ ﻣ ﺩﺪﻡ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ
ﺑﻮﺩ ﺩﻟﺶ، ﺑﻮﺩ ﺯﺒﺎ؛
ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻡ
ﻣ ﺳﺮﻭﺩﻡ
" ﺭﻭﺯ، ﺍ ﺭﻭﺯ ﺩﻻﺭﺍ !
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺧﻮﺭﺷﺪ ﺭﺧﺸﺎﻥ
ﺍﻦ ﻨﻦ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﺯﺒﺎ؛
ﻭﺭﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﺯﺷﺖ ﻭ ﺑﺠﺎﻥ .
ﺍﻦ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ،
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺧﻮﺑ
ﻮ ﻪ ﻣ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺟﺰ ﺎﻫﺎ ﻮﺑ
ﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻬﺮ ﺭﺧﺸﺎﻥ؟
ﺭﻭﺯ، ﺍ ﺭﻭﺯ ﺩﻻﺭﺍ!
ﺮ ﺩﻻﺭﺍ ﺳﺖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﺪ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺍ ﺩﺭﺧﺖ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺯﺒﺎ!
ﻫﺮ ﻪ ﺯﺒﺎ ﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﺪ ﺑﺎﺷﺪ ”.
ﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪ، ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ، ﺍﺑﺮ ﻫﺎ ﺸﺘﻨﺪ ﺮﻩ .
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺮﺩﺪ ﺗﺮﻩ،
ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﺭﺧﺴﺎﺭﻩ ﺧﻮﺭﺷﺪ ﺭﺧﺸﺎﻥ
ﺭﺨﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺭﺨﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ .
ﺟﻨﻞ ﺍﺯ ﺑﺎﺩ ﺮﺰﺍﻥ
ﺮﺥ ﻫﺎ ﻣ ﺯﺩ ﻮ ﺩﺭﺎ
ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎ [ ﺮﺩ ] ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﻬﻦ ﻣﺸﺘﻨﺪ ﻫﺮ ﺟﺎ .
ﺑﺮﻕ ﻮﻥ ﺷﻤﺸﺮ ﺑﺮﺍﻥ
ﺎﺭﻩ ﻣﺮﺩ ﺍﺑﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﺪﺭ ﺩﻮﺍﻧﻪ ﻏﺮﺍﻥ
ﻣﺸﺖ ﻣﺰﺩ ﺍﺑﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ .
ﺭﻭ ﺑﺮﻪ ﻣﺮﻍ ﺁﺑ،
ﺍﺯ ﻣﺎﻧﻪ، ﺍﺯ ﺮﺍﻧﻪ،
ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺑ ﺮﺥ ﻣﺰﺩ ﺑ ﺷﻤﺎﺭﻩ .
ﺴﻮ ﺳﻤﻦ ﻣﻪ ﺭﺍ
ﺷﺎﻧﻪ ﻣﺰﺩ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﺎﺩ ﻫﺎ، ﺑﺎ ﻓﻮﺕ، ﺧﻮﺍﻧﺎ
ﻣ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﺵ ﺮﺸﺎﻥ .
ﺳﺒﺰﻩ ﺩﺭ ﺯﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ
ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺸﺖ ﺩﺭﺎ
ﺗﻮ ﺍﻦ ﺩﺭﺎ ﺟﻮﺷﺎﻥ
ﺟﻨﻞ ﻭﺍﺭﻭﻧﻪ ﺪﺍ .
ﺑﺲ ﺩﻻﺭﺍ ﺑﻮﺩ ﺟﻨﻞ،
ﺑﻪ، ﻪ ﺯﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﺟﻨﻞ!
ﺑﺲ ﻓﺴﺎﻧﻪ، ﺑﺲ ﺗﺮﺍﻧﻪ،
ﺑﺲ ﺗﺮﺍﻧﻪ، ﺑﺲ ﻓﺴﺎﻧﻪ .
ﺑﺲ ﻮﺍﺭﺍ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﻪ، ﻪ ﺯﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺭﺍﻥ!
ﻣ ﺷﻨﺪﻡ ﺍﻧﺪﺭ ﺍﻦ ﻮﻫﺮ ﻓﺸﺎﻧ
ﺭﺍﺯﻫﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧ، ﻨﺪ ﻫﺎ ﺁﺳﻤﺎﻧ؛
"ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ، ﻮﺩ ﻣﻦ
ﺶ ﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﻓﺮﺩﺍ،
ﺯﻧﺪﺎﻧ – ﺧﻮﺍﻩ ﺗﺮﻩ، ﺧﻮﺍﻩ ﺭﻭﺷﻦ -
ﻫﺴﺖ ﺯﺒﺎ، ﻫﺴﺖ ﺯﺒﺎ، ﻫﺴﺖ ﺯﺒﺎ
گلچین گیلانی
این واتساپ کوفتی را هم بستن. حداقل آدم بره تو گروه از دوستاش بپرسه الان که ساعت نه شبه و من گرسنمه و حال غذا پختن ندارم چه درست کنم که دو دقیقه ای آماده بشه؟
تا کی میخوان این اینترنت لعنتیه فیلتر کنن؟
خدایا چه گیری افتادیم.
درباره این سایت